فیلم سیزده ۵۹
سیزده 59 روایت رزمندهای به نام جلال (پرویز پرستویی) است که سال 59 در جنگ مجروح میشود و به کما میرود. سی سال بعد، در حالیکه هیچکس امیدی به بیدار شدن سید جلال و بهبود او ندارد، ناگهان سید جلال چشمهایش را باز میکند و وارد دنیای جدیدی میشود. در ابتدا با توصیه پزشک، خانواده و دوستان جلال سعی میکنند در بیمارستان فضایی مشابه سال 59 بیافرینند تا از رویارویی جلال با حقیقت سی سال ازدسترفته زندگیاش جلوگیری کنند. اما وقتی جلال در قاشق تصویر درهمشکسته صورت خود را میبیند، از بیمارستان فرار میکند. سید جلال، درست از میانه جنگ به سی سال بعد پرتابشده است و در خیابانها و بزرگراههای تهران مدرن به دنبال ردی از گذشته سرگردان میشود.
سیزده 59 با یک سکانس خیرهکننده آغاز میشود. فیلم بیننده را یکراست به میان میدان نبرد میبرد و با ترسیم جزئیاتی از خشونت و سرعت سرسامآور جنگ، سکانس افتتاحیه نجات سرباز رایان را یادآوری میکند. دقت سالور در پرداخت میزانسن این سکانس و هنرنماییاش در چینش دکوپاژ، با بهرهگیری مناسب از جلوههای ویژه تصویری و صوتی، یکی از بهترین سکانسهای جنگی سینمای ایران را میآفریند. این سکانس بهاندازه کافی اکشن است و آنقدر باورپذیر از آب درآمده است که بیننده را از ابتدا مدهوش کند و او را مشتاق دنبال کردن ادامه روایت نگه دارد.