تو یک ماهی عادی نیستی که برای زنده مانی بر این خاک آمده باشی خاکی که صیادانش همه عمر در پی صید تواند بپرهیز از صیادان خاک !
و رو سوی خانه پیوسته راهی باش و برو ! بر خاک نمان و برو ! جان پاک بمان و برو !خسته باش و برو ! کوفته باش و برو !مانده باش و نمان !رانده باش و بران !
سینه خیز ، خاک آلود، افتان، خیزان باش و برو!
این خاک تفتیده را پاک بمان و پاک بگذر !و بهترین جوشن تو در این برهوت پرهیز است.
پرهیز کن تا نسوزاندت آفتاب تا نپوشاندت دستان خاک پرهیزکار بمان و تا خانه برو !
که تو از دریایی و دریا میروی
که تو از بالایی و بالا میروی
بگذار حسرت صیدت بماند بر دل صیادان خاک!